فرهنگ و روابط بین الملل

استاد مجیدی

ایمیل استاد: ebrahimmajidi33@yahoo.com

دانلود فایل

با تشکر از خانم تکلو

1- سه رخداد بین المللی که تماس بین فرهنگ ها را نافذ ترنموده است را نام ببرید و توضیح دهید؟

-تکنولوژی جدید و سیستمهای اطلاع رسانی

فن آوری با ایجاد توسعه دردوزمینه از تلاشهای انسان یعنی سیستمهای حمل و نقل و نظامهای ارتباطی موجب تسریع ارتباطات بین فرهنگی شده است.سفرهایی که سریع انجام می شوند که این امکان را فراهم می کند تا مردم با فرهنگهای مختلف روبرو شوند مثل خوراک و پوشاک و شیوه ی مسافرتی و... است و ارتباط پیشرفته مثل ماهواره های ارتباطی امکان استفاده از اطلاعات را دریک زمان برای همه مردم جهان فراهم آورده .وصنعت بین المللی تشکیل شده که با تولید فیلم و پخش آن در سراسر دنیا امکان سهیم شدن درتجربیات فرهنگی را برای جوامع پدیدآورده.که مشهورترین آن رقابتهای کن و جشنواره ی فیلم هاوائی است.

-تغییردرجمعیت جهان

دومین انگیزه افزایش سریع جمعیت جهان است چون افزایش جمعیت سلامت کره وزمین را تهدیدمی کند کشورها مسایل زیر را بررسی می کنند:

الف ) منابع طبیعی محدود

مثلا آب که درنیم قرن آینده گرانبهاترین منبع طبیعی منشا مناقشه، جایگزین نفت می شود.با رشد جمعیت جهان منابع غذایی کاهش می یابدومحدودیت های زیادی درزندگی بشرپدیدمی آیدکه یکی ازاهداف ارتباط بین فرهنگها مذاکره درباره ی این محدودیها واجتناب ازتنازع و هرج و مرج است.

ب)آلودگی

مسائل محیطی مثل تخریب لایه ی ازن و جنگلهای طبیعی و آلودگی اقیانوس و رودخانه باعث نابودی گیاهان و حیوانات می شود و که باعث انتشار سم می گردد که ملتها برای حل این مشکل هم با هم تلاش می کنند.

منازعات بین المللی*

دردنیای امروز جدامانده از تنش و منازعات جهانی دشواراست.مثل وقایع اخیرهواپیماربایی درآمریکاوتنش بین اسرائیل و سوریه.که تمام قسمتهای جهان را متاثرمیکند.

وقتی مردم ملتهای ونژادهای مختلف که به زبانهای متفاوت تکلم می کنند اعتقادات ناهمکونی دارند و می کوشند باهم کارکنند زمینه را برای برخورد به وجودمی آورد که قوم گرایی علت اصلی خشونت است.وقتی ماموریتهای صلح جویانه را دربیشتر قسمتهای دنیا مورد بررسی قرار می دهیم مناقشه ی فرهنگی نیزمشهوراست.که نیازبه اصلاحات بیشتراست.

صحنه ی اقتصادی جدید*

درحال حاضراقتصاد هرکشوربه سرنوشت اقتصادی کشورهای دیگروابسته است مثل شرکتهای چندملیتی درتنظیم تجارتهای بین المللی  مانند پروژهای چندجانبه و....مشارکت دارند وقتی شهام دربازارنیویورک تقلیل می یابد دربازارهای دیرگشورها هم کاهش می یابد و تصمیم شرکتها در محلهای بسیاردورهم تاثیرگذار است.

2- عناصر ارتباط بین فرهنگی را فقط نام ببرید؟

ادراک – فرایندهای کلامی –فرایندهای غیرکلامی و عناصرضمنی

 3- فردگرایی و جمع گرایی را توضیح دهید؟

ازابعاد ارزشی هوفستداست.

فردگرایی:

درفرهنگهایی که به سوی فردگرایی گرایش دارند نوعی توجه به خودغالب است.وفردمهمترین واحددرهرمحیط اجتماعی است رقابت بیش از همکاری تقویت شده .اهداف فردی براهداف جمعی مقدم است و وفاداری فردگرایان به جمع بسیارضعیف است و افراد گرایشی به موسسات خاصی ندارندوهرفرد حق دارد خصوصیات افکاروعقاید خاص خود را داشته باشد.هرزمان که به نفعشان باشد باشد ازعضویت یک گروه بیرون آمده و به گروه دیگر می روند.مثل کانادا و ایالت متحده

این فرهنگها برابتکاروموفقیتهای فردی تاکیدداردوبرتصمیم گیری فردی ارزش قائلند.

جمع گرایی:

جمع گرایی به معنی تاکید و اهمیت بیشتربر1- نگرشها و نیازها و اهداف درون جمعی است تا فردی 2- هنجارهای اجتماعی و وظایف تعریف شده در گروه است تا رفتارهایی که خوشایند فرد باشد3- باورها و اعتقادات مشترک درون گروهی است تا باورهایی که فرد را ازجمع متمایز می کند4-آمادگی زیاد برای مشارکت با اعضای درون گروه است.

درجامعه ی جمع گرا مثل پاکستان و .... افراد درطایفه های بزرگ متولد می شود و وفاداربه گروه است ازانها حمایت وحفاظت می کندو به تصمیمات جمع اعتماد دارد.جمع گرایی تعدادی از متغیرهای ارتباطی را تحت تاثیرقرار می دهد.مثل حفظ ظاهروارتباط غیرمستقیم

4-منظور از فاصله ی قدرت چیست؟

دربعضی از فرهنگها آنهاییکه قدرت را به دست میگیرندوآنهایی که تحت تاثیرقدرت هستندفاصله ی قدرتی زیاد دارند.ودردیگرفرهنگها این فاصله قدرتی پایین است.

مردم درکشورهای با فاصله ی قدرتی زیاد مثل هند،یونان معتقدند قدرت و اقتدارحقایق زندگی است و این فرهنگ را آگاهانه و ناآگاهانه به مردم خود می  وآموزند که افراد دراین دنیابرابرنیستند.وعدم برابری را رسمیت می بخشند.مثلا بچه ها سخنان معلم را قطع نمی کنند وحرمت واحترام می گذارند واورا قدرت برترمی دانند.وپست های مدیریتی مرکزقدرت هستند.

ومردم درکشورهایی با فاصله ی قدرتی پایین مثل اتریش ودانمارک عقیده دارند که نابرابری درجامعه باید به حداقل برسدوبراین باورند قدرت نزدیک است و باید برآن دست یابند.و افرادی که درراس قدرت قراردارند مثل روسای دولتی با زیردستان خوددرارتباطند و قدرت خودرا کمترازآنچه که هست نشان می دهند.

*** چه رابطه ای بین فرهنگ و طبیعت انسان وجوددارد؟

فرهنگهایی که معتقدند انسانها ذاتا شرمی باشند ونمی توان به آنها اعتماد کردمی خواهند بامذهب وسیاست وکردارورفتارمردم را به نوعی تحت کنترل داشته باشند.

درمرکزاین محورمردمی را می بینیم که خوبی وبدی آنها ذاتا شکل پذیراست وبستگی به وقایعی دارد که درزندگی شان پیش می آید.

درسنت بودایی خیربودن مطلق انسان دیده می شود که میگویندما انسانها پاک زاده شدیم وهمه مظهرخیریم واین فرهنگ است که ما را تبدیل به شرمی کند.

مثلا یک کاتولیک به نیروهای خارجی به عنوان کنترل کننده افکار و اعمال انسان معتقد است و یک هندو به تصوف ،شهودعقلانی و آگاهیهای روحانی،لازم است تا واقعیت را درک کنند.

5-دومکتب مهم روابط بین الملل را نام برده وتوضیح دهید.

مکتب آرمان گرایی و واقع گرایی.

ازنگاه واقع گرایی،اختلاف و کشمکش درذات روابط میان افراد وجوامع نهفته است.احتیاط حکم می کند که ما آمادگی برخورد با چنین وضعیتی را داشته باشیم آمادگی برای مقابله با مناقشات و بحرانها یک ضرورت است ونه یک انتخاب.که برای واقع گرایان قدرت و امنیت نقش کلیدی دارد.پیش فرض این مکتب ازوضعیت نظام بین المللی هرج و مرج است که به معنی نبود نظم نیست بلکه درچنین نظامی هیچ اقتداربرتری برای تضمین و استقرارنظم وجود ندارد.

درمکتب ایده آلیم نیزاعتقادبروجود اختلاف و کشمکش درروابط بین الملل است و تفاوت آن با واقع گرایی آن است که این اختلاف امری اجتناب ناپذیر و ناشی از شرایط انسانی قلمداد نمی کند.

پیش فرض آرمانگرایی سرشت خوب و مسالمت جوی انسان است.آنها برای روابط بین المللی به اخلاق ومنافع متکی هستند.اعتقادی به کاربرد زورندارند.برای آنها دوراندیشی راهنمای حرکت است.آنها بیشتربه آنچه که هست توجه دارند با آنچه باید باشدوجبرگرا هستند و به نقش اخلاق دررفتارانسانی بهای اندکی می دهند.

عقل گرایان معتقدند که جامعه ی بین الملل شامل دولتهایی است که رفتارشان به وسیله ی عرف قانون و تعهداتی محدودمی شودکه درتعاملات میان خودرعایت می کنند.

6-نظریه ی برخورد تمدنها را توضیح دهید؟

به باورساموئل هانتینگتون اصولا نقطه ی اصلی برخورددرجهان نه رنگ ایدئولوژیکی دارد و نه بوی اقتصادی،شکافهای عمیق میان افراد بشروبه اصطلاح برخورد نقطه جوش برخوردها دارای ماهیت فرهنگی است و بس به نظراو دردولت ملتها و گروههایی با تمدنهای مختلف روی خواهد داد وبرخورد تمدنها برسیاست جهانی سایه خواهد افکند.

درمیان حکومتها سلاطین تلاش میکردند برای گسترش زمینهای تحت حکومت خود که این درگیریها به سمت ملتها کشیده شدمثل انقلاب فرانسه و روسیه وبعد درگیری ملتها جای خودرا به برخورد ایدئولوژیها داد.

درگیری نخست میان کموئیسم –فاشیستم-نازیسم و لیبرال دموکراسی بود.

هانتینگتون معتقد است که هویت تمدنی به طورروزافزون درآینده اهمیت خواهد یافت وجهان تا اندازه ی زیادی براثرکنش وواکنش بین هفت یاهشت تمدن بزرگ شکل خواهد گرفت که این تمدنها عبارتندازتمدن غربی،اسلامی،ژاپنی و....

مهمترین درگیریهای آینده درامتدادخطوط گسل فرهنگی که این تمدنها را ازهم جداکندرخ میدهد.وجوداختلاف بین تمدنها واقعی واساسی است.تمدنها با تاریخ وزبان و فرهنگ سنت وازهمه مهمترمذهب ازیکدیگرمتمایزمی شوند.واین اختلافها به مراتب ازاختلاف ایدئولوژی های سیاسی و نظامهای سیاسی اساسی تراست.

دوم اینکه جهان درحال کوچکترشدن،کنش وواکنش بین ملتهای وابسته به تمدنهای مختلف درحال افزایش است.

سوم روند های نوسازی اقتصادی وتحول اجتماعی درسراسرجهان انسانها را ازهویت دیرینه ی خود جدامی سازد.چهارم نقش دوگانه ی غرب رشدآگاهی تمدنی را تقویت می کند.

بنابراین برخورد تمدنها دردوسطح انجام می گیرد:

درسطح خردگروههای نزدیک به هم درامتدادخطوط وگسل میان تمدنها غالبا با توسل به خشونت برای کنترل خاک ومهاریکدیگربه نزاع می پردازند.

درسطح کلان دولتهای وابسته به تمدنهای مختلف برای کسب قدرت سیاسی واقتصادی باهم به رقابت برمی خیزندوبرای کنترل نهادهای بین المللی و جهان سوم دست به مبارزه می زنند وبراساس رقابت ارزشهای خاص سیاسی ومذهبی خویش را ترویج می کنند.

7-منظورازامپریالیسم فرهنگی چیست؟

واژه ی امپریالیسم فرهنگی نشان دهنده ی نوعی نفوذ اجتماعی است که از طریق آن کشوری اساس تصورها،ارزشها،معلومات وهنجارهای رفتاری وهمچنین روش زندگی خودرا به کشورهای دیگرتحمیل می کند.

موقعی که کشوری می کوشد نفوذ سیاسی واقتصادی خودرا درکشورهای دیگر گسترش دهدنفوذ فرهنگی خودرا هم درآنجا رواج می دهد.درصورتی که این نفوذ به طورمتقابل بین کشورها صورت گیردیک مبادله ی فرهنگی متعادل ومشروع و دلخواه به وجودمی آید.اما هنگامی که فرهنگ یک کشورمرکزی وتسلط جو به طوریکجانبه به کشورهای تحت استیلای او وبه ضررتمامیت فرهنگی آنها تحمیل می شودامپریالیسم فرهنگی مصداق می یابد.امپریالسیم فرهنگی ازطریق ارتباطات یک پدیده ی اتفاقی واضطراری نیست بلکه برای کشورهای امپریالیستی که تلاش می کنند بدین وسیله تسلط اقتصادی وبرتری سیاسی خود را برممالک دیگربرقراروحفظ نمایندامرحیاتی است.

8-نظریه ی رشد وابستگی چیست؟

اگرنظریه ی رشد ووابستگی اقتصادی درسالهای گذشته ابزارمناسبی برای تبیین علل واماندگی و توسعه نیافتگی بودونگرشهای مختلفی سعی درپرداختن به روابط غیرعادلانه اقتصادی شمال وجنوب وافشای ماهیت اقتصادی سرمایه داری لیبرال و کشورهای پیرامون زیرسلطه داشتند امروزه با اهمیت فزاینده اطلاعات به عنوان یک ابزارفرهنگی طرح فرضیه ی مازاد وترازمنفی مبادله دراین خصوص می تواند روشنگربسیاری ازنابسامانیهای جهان درآستانه ی قرن بیست ویکم باشد.

مبادلات تجاری نابرابرنتیجه ی مبادلات فرهنگی نابرابریا به عبارت دیگرمواجهه ی فرهنگ پویا وزاینده با فرهنگ ایستا وعقیم است.

9-منظورازتسلیم فرهنگی چیست؟

هدف صادرکنندگان فرهنگ جذاب و ارزان درواقع زمینه سازی برای چیره شدن بربازارهای تجاری است.علم و تکنولوژی ارزشهای خودرا می آفرینند و فرهنگ اقنایی خود درمبادله ی مستمر با انهاست.

کشورهایی که ابزار نفوذ قوی تری برباورهای دیگران از طریق مبادله ی اطلاعات و تبلیغات را دراختیاردارند ارزشهای فرهنگی مازاد خودرا به دیگران صادرمی کنند. این مبادله اگردرعرصه ای نابرابرانجام شودو نهادها وساختارهای قانونی،عرفی،اخلاقی درسطح بین المللی ازتنظیم این دادوستدناتوان وقاصرباشند دران صورت تسلیم فرهنگی وبه طبع ان سقوط اقتصادی و سیاسی به دامان سلطه ی بیگانه امری محتوم خواهد بود.

10-دیدگاه فرهنگ گراوتابعیت سیاست ازفرهنگ را توضیح دهید؟

فرهنگ ریشه ی تمامی کنشهای اجتماعی ازجمله سیاست تلقی می کندفرهنگ برای انان نه تنها به تصورات ورفتارهای مردمی جهت می دهد بلکه تعیین کننده رفتارهای حمعی نیز تلقی می شود.فرهنگ تمام زندگی بشررا دربرمی گیرد وبا محیط انها را تنظیم می کند ودرفرایند ادغام فرد دربدنه ی جامعه نقش اساسی ایفا می کند.مانند الینفسکی وگیونز

آنها عقیده دارند که مختصات یک نظام فرهنگی چنین است:

-فرهنگ ادغام گراست یعنی باعث ایجاد پیوندهای اجتماعی می شود ونیز کنش متقابل و یا تعامل ازطریق فرهنگ صورت میگیرد.

-فرهنگ هنجاری است یعنی نظام ارزشها را به افرادتحمیل می کند

-فرهنگ جامع است یعنی همه ی عناصرمختلف زندگی اجتماعی را دربرمی گیرد.

11-فرهنگ به عنوان تابعی از قدرت سیاسی را توضیح دهید؟

این دیدگاه معتقداست که فرهنگ تابع قدرت سیاسی است وطرفداران این دیدگاه معتقدند(ماکس وبر)که یک نظام ارزشی به عنوان رکن اصلی نظام فرهنگی بدون حمایت یک قدرت نمادینه امکان نشروپایداری نمی یابد.مثلا امپراطوری ساسانی درایران مذهب زرتشت را چنان بازسازی کرد که درخدمت قدرت سیاسی قرار گیرد و بتواند ایران را به یک ایدئولوژی مذهبی مجهزسازد تا دربرابردوامپراطوری مذهبی دیگریعنی چین بودایی و رم مسیحی توان پایداری داشته باشد.چنین بودکه اگرکسی درایران ان روز به مسیحیت گرایش می یافت متهم سیاسی شناخته می شد وحتی به عنوان عامل امپراطوری به مجازاتهای سختی می رسید.

12-فرهنگ به عنوان تابعی ازقدرت اقتصادی را توضیح دهید؟

این نظریه ازمارکس است دراینجا بازی سیاسی درزندگی چیزی جزنمایش عروسکهایی که سرنخ دست صاحبان ثروت است تلقی نمی شود.

رابطه ی بین المللی دراین شرایط بین تولیدکنندگان ومصرف کنندگان کارفرمایان و مزدبگیرانت است نه بین دولتها وحکومتها

13-روابط فرهنگی درزمان قاجاررا توضیح دهید؟

آغازروابط فرهنگی ایران باکشورهای اروپایی بااعزام دانشجو به اروپا آغازشدکه درراس این دانشجویان میرزاصالح شیرازی دارنده روزنامه ی کاغذ اخباربود.درزمان تحصیل آنها شش نفربودندکه به اروپا اعزام شده بودند.کشورهای اروپای غربی درزمینه ی صنعت پیشرفت کرده وبه سلاحهای جدید وکشتی مجهزشدند.ازاین زمان به بعد استعمارگران امریکایی بوسیله این سلاحها وکشتی ها برآسیا وآفریقا مسلط شده وتوانستند با تصرف بعضی ازاین کشورها برنفوذ سیاسی،اقتصادی،نظامی وفرهنگی خودبیافزایند.درمیان کشورهای اسیایی ایران درهیچ زمانی بطورمستقیم مستعمره نشدبلکه استعماربصورت غیرمستقیم برایران سلطه یافت.

14-روابط فرهنگی جمهوری اسلامی ایران را با دیگرکشورها توضیح دهید؟

معمولا حکومتها وحاکمیتهای فعلی تحت تاثیرشش عاملسیاسی،اقتصادی،نظامی،اجتماعی ارتباطات وسرآخرفرهنگی هستند.حکومتها فهمیده اند که نمی تواننددرانزوا ودورازخانواده ی جهانی زندگی کنند.شناساندن تاریخ،فرهنگ،ادبیات،آداب ورسوم،تمدن یک کشوربرای کشورهای دیگرامری طبیعی است که این کاربرعهده رایزنی ها نهاده شده است.

جمهوری اسلامی جزواین کشورها بوده ولی هنوزپس ازگذشت چندسال برخی کشورها هنوزدربه رسمیت شناختن این انقلاب وحکومت تردید دارند.باتوجه به ویژگیهای فرهنگی ونظام حکومتی بوجودآمده تجارب علمی موجود درجهان پاسخگویی نیازهای روزمره و رابطین فرهنگی ایران نمی توانست باشد ویا حداقل درآن روزگارقدرت استفاده ازاطلاعات مزبوربرای دست اندرکاران وجود نداشت.

جنگ تحمیلی بهترین آزمون برای ماشین تبلیغاتی وروابط فرهنگی به شمارمیرفت زیرا که با تلخیص پیام وتحدیدهدف که همان اثبات حقانیت ومظلومیت مادرجنگ بودراحت ترین آزمایش را برای مسئولین وکارگزاران فراهم نمود.

پس ازاتمام جنگ تغییرات ناگهانی درمسائل،اهداف،ابزار،روشها وبیش ازهمه درانتظارات مخاطبین فرهنگی،تبلیغی خارج ازکشورجمهوری اسلامی ایران پدیدآمد.

یکی ازدستاوردهای تجربه تبلیغاتی دوران جنگ،تقسیم نسبی کارها درمیان ارگانها بودومراکزی مانند سازمان تبلیغات وزارت امورخارجه- حوزه ی علمیه قم- دفاتربین المللی ارگانها وحتی بخش خصوصی هریک بخشی ازکاررابرعهده گرفته بودند.

وزارت فرهنگ وارشاداسلامی ومعاونت اموربین الملل قانونا مسئول سیاستگذاری واجرای بسیاری ازطرحهای تبلیغات خارجی وارتباط فرهنگی دراین میان بود.

 

اصول علمی و ریشه ای وعمقی درخصوص فعالیتهای فرهنگی ایران درکشورهای خارجی به دلایل ویژگیهای فرهنگی ودرهم آمیختگی آن با دین ومذهب نتوانسته آن طورکه بایدوشایدمدنظربوده جا بیفتند.وهرزمان نیازمندمطالعه درسطح وسیع است.